معنی پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه, معنی پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه, معنی /dadj، rfgd، [gmd، krbk، اsfr، cnds wmkui, معنی اصطلاح پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه, معادل پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه, پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه چی میشه؟, پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه یعنی چی؟, پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه synonym, پیشین، قبلی، جلوی، مقدم، اسبق، رئیس صومعه definition,